عدم ترور ابن زياد
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2956
بازدید دیروز : 8718
بازدید هفته : 61610
بازدید ماه : 104580
بازدید کل : 11161431
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 24 / 2 / 1396

الف. ترور (Terror) در ادبيات غرب:
ترور در فرهنگنامه هاى غربى عبارت است از: «رفتار اجبارآفرين فردى يا دسته جمعى با به كارگيرى استراتژى هاى خشونت بار همراه با ترس و وحشت كه با يك هدف و انگيزه سياسى و قدرت طلبى صورت مى گيرد».[49]
در هر صورت مفهوم ترور در ادبيات غرب، مفهومى بسيار مبهم است كه هر كشور براساس منافع خود، تعريفى از آن ارائه داده و اين خود اختلاف بر سر
مصاديق را پديد آورده است؛ مثلاً آيا اقدامات خشونت بارى كه همه گروه هاى محروم از حق تعيين سرنوشت، مرتكب مى شوند ـ حتى در صورتى كه اين خشونت متوجه غير نظاميان نباشد ـ مشمول مفهوم تروريسم است؟
آيا فلسطينى هايى كه از همه حقوق خود محروم شده اند و بدين وسيله پاسخ اسرائيل را مى دهند، محكوم اند و در نتيجه بايد تسليم تجاوزگران اسرائيل شوند؟ و يا آنكه كه منشأ اين اقدامات خشونت بار را دولت متجاوز اسرائيل و كلاً دولت هايى كه به ناحق مردم را از حق تعيين سرنوشت خود محروم كرده اند، دانست؟

ب. ترور در ادبيات اسلامى
در ادبيات اسلامى اين واژه مترادف با كلمه «فتك» به معناى كشتن غافلگيرانه آورده شده است.[50] از نظر فقه اسلامى مى توان گفت:
1.
كشتن انسان هاى بى گناه ـ از هر فرقه يا مذهب و در هر مكانى كه باشد ـ حرام است. مقام معظم رهبرى در خصوص حادثه 11 سپتامبر نيويورك و واشنگتن و انهدام مركز تجارت جهانى و پنتاگون ـ كه منجر به كشتار انسان هاى بى گناه زيادى شده است ـ به حوادث اخير آمريكا و ديدگاه اسلام در محكوميت هرگونه قتل عام در كشتار انسان هاى بى دفاع اعم از مسلمان، مسيحى و افراد ديگر، در هر مكان و با هر وسيله و سلاحى ـ اعم از بمب اتم، موشك دوربرد و سلاح هاى ميكروبى و شيميايى و يا هواپيماى مسافرى و جنگى ـ از جانب هر سازمان يا كشورى و يا افراد نفوذى، اشاره تصريح كردند:
«
تفاوتى ندارد كه اين كشتار در هيروشيما و يا ناكازاكى، در قانا و يا صبرا و شتيلا، در ديرياسين و يا بوسنى و كوزوو، در عراق و يادر نيويورك و واشنگتن
باشد».
بر اين اساس روايت منقول از رسول خدا صلى الله عليه و آله «الايمان قيد الفتك» و يا «الاسلام قيد الفتك».[51]
ـ به فرض صحت آن، مربوط به همين مورد است.البته اطلاق اين روايت با توجه به ادله ديگر كه خواهد آمد، مقيد مى شود.
2.
افرادى به دليل جرمى كه مرتكب شده اند، مهدورالدم شناخته مى شوند. كشتن اين افراد براساس ضوابطى واجب مى گردد. جرم آنها ممكن است شركت در جنگ عليه مسلمين و نظام اسلامى باشد (كفار حربى) و يا توطئه عليه مقدسات اسلامى ـ مثلاً ناسزا گفتن به پيامبر صلى الله عليه و آلهو ائمه عليهم السلام و يا اذيت و آزار آنان ـ و يا شركت فعال در تحكيم پايه هاى حكومت طاغوتى و ستمگر كه دست هاى آن به خون هزاران مسلمان بى گناه آلوده است.
اين از مسلمات تاريخ اسلام است كه رسول مكرم اسلام صلى الله عليه و آله در جريان فتح مكه، پيش از آنكه لشكريان اسلام وارد شاهراه هاى مكه شوند، تمام فرماندهان را احضار نموده، خطاب به آنان فرمود: تمام كوشش من اين است كه فتح مكه بدون خونريزى صورت گيرد، لذا ازكشتن افراد غيرمزاحم بايد خوددارى كنيد؛ ولى بايد ده نفر را هر كجا يافتيد ـ ولو آنكه به پرده هاى خانه خدا آويخته باشند ـ را دستگير و بلافاصله اعدام كنيد.
آن ده نفر عبارت بودند از: عكرمة ابن ابى جهل، هبار بن اسود، عبدالله بن سعد ابى سرح، مقيس صبابه ليثى، حويرث بن نفيل، عبدالله بن خطل، صفوان بن اميه، وحشى بن حرب (قاتل حمزه)، عبداللّه بن الزبيرى و حارث بن طلاطله و چهار زن (از جمله آنان هند همسر ابوسفيان بود). دو نفر از آنان آوازخوان بوده و در مذمت رسول خدا صلى الله عليه و آلهسخنان زشت مى گفتند. تمام اين افراد به نحوى مجرم
يا توطئه گر بودند و رسول خدا صلى الله عليه و آله به حكم حكومتى، دستور قتل آنان را صادر فرمودند.[52]
نكته اى كه بسيار حائز اهميت است، ساز و كار اجرايى اين مسأله است:
يكم. اصل اين حكم، يك امر مخفى و پوشيده و سرى نيست. هرگاه ولى امر مسلمين تشخيص دهد كه فردى يا افرادى توطئه گر بوده و تحت تعقيب هستند و از كيفر اسلامى مى گريزند و يا در دسترس حكومت اسلامى نيستند؛ به طور علنى و آشكار چنين دستورى را صادرخواهد كرد. همان گونه كه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمان اعدام افراد ياد شده را به وسيله فرماندهان به تمام سربازان اعلام كرد،[53] از اين رو هم همه لشكريان اسلام مى دانستند كه چه كسانى بايد كشته شوند و هم كفار مى دانستند كه چه كسانى مهدورالدم هستند.[54]
اين قضيه به معناى سلب امنيت از شهروندان حكومت اسلامى يا ديگران نيست؛ بلكه قاعده اوليه همانا حرمت جان، مال و ناموس و حفظ حقوق همه انسان ها ـ با هر مسلك و مذهب و اعتقادى ـ است؛ مگر آنكه مرتكب خيانت يا جرمى گرديده باشند. در اين صورت نيز مسأله به روشنى بيان مى شود.
حضرت امام به صراحت در مورد سلمان رشدى، اين حكم را صادر نموده و فرمود: «به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مى رسانم، مؤلف كتاب آيات
شيطانى كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن، تنظيم و چاپ و منتشر شده است، هم چنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مى باشند. از مسلمانان غيور مى خواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند سريعا آنان را اعدام نمايند تا ديگر كسى جرأت نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود شهيد است «ان شاءالله». ضمنا اگر كسى دست رسى به مؤلف كتاب دارد ولى خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نمايد تا به جزاى اعمالش برسد».[55]
همان طور كه مقام معظم رهبرى در بحث خشونت قانونى و غيرقانونى، صريحاً متذكر شدند: اصل حكم ترور برخى از توطئه گران ـ كه دور از دسترس محكمه و دادگاه اسلامى قرار مى گيرند ـ در اسلام وجود دارد؛ وليكن هر زمانى حاكم اسلامى بخواهد به چنين كارى اقدام كند، تصميم خود را به طورعلنى به مردم خواهد گفت؛ نه سرى و به طور نجوا.
دوم. در مواردى كه نياز به ضرب و جرح است، ـ جز در ساب النبى صلى الله عليه و آله يا ساب الائمه عليهم السلام ـ چند نكته را بايد مد نظر داشت:
الف. همه موارد به اذن و اجازه رهبرى آگاه اسلامى (پيامبر صلى الله عليه و آله يا ائمه عليهم السلام و يا در عصر غيبت، فقهاى عظام) بايد صورت پذيرد.[56]
ب. در زمان وجود حكومت اسلامى، خود حكومت ـ كه در رأس آن فقيهى آگاه، عادل، مدير و مدبر قرار دارد ـ اقدام قانونى به اين امر خواهد نمود؛ ولى هنگامى كه حكومت اسلامى و ولى فقيه نافذالرأى در سراسر بلاد وجود نداشته باشد، صدور اذن به وسيله هر يك از فقهاى عظام ممكن است.
ج. اين اجازه ممكن است به جمع يا گروه خاصى با تحديد موارد آن واگذار گردد، مثلاً اصل تلاش براى نابودى حكومت طاغوتى سابق و كارگزاران آن در
رأس برنامه هاى مبارزاتى فقيه شامخ و بى بديل عصر؛ يعنى، حضرت امام خمينى رحمه الله قرار داشت.
سوم. در مسأله ناسزاگويى به رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام و نيز حضرت صديقه طاهره عليهاالسلام، حكمى جداگانه مقرر شده است.[57]
خلاصه سخن آنكه اسلام با كشتار انسان هاى بى گناه با هر عنوان و نام ـ ترور يا غيرترور ـ و با هر انگيزه اى سياسى يا مذهبى و ... و از هر فرقه اى كه باشد ـ مسيحى، يهودى يا مسلمان ـ و در هر كجاى عالم كه باشند و با هر وسيله اى مخالف است؛ بلكه اين كار جنايت است و بايد محكوم و عامل آن مجازات گردد. اما در مورد اعدام هاى انقلابى كه در زمان قبل از انقلاب انجام مى گرفت، بايد گفت كه اين اعدام ها دو نوع بودند:
الف. گروه هايى از آنان مانند هيأت مؤتلفه و فدائيان اسلام، پاى بند به مسائل شرعى بوده و با مجتهدان و مراجع تقليد در ارتباط بودند و ترور آنها مستند به حكم مجتهدى واجد شرايط درباره مفسد بودن و واجب القتل بودن افرادى (مانند هژير، كسروى، رزم آرا و ...) صورت گرفته است. كه بالتبع اين عمل موافق قوانين اسلامى و شرعى بوده است؛ چون فتواى مجتهد جامع شرايط از نظر قوانين اسلامى معتبر و حجت است.
ب. ترورهايى كه براى اهداف صرف سياسى يا و ... بدون هيچ پشتوانه فقهى و شرعى بوده (مانند ترورهايى كه توسط مجاهدين خلق، كمونيست ها و ... انجام مى شد)؛ از آنجا كه براساس موازين و هنجارهاى شرعى و ضوابط تعيين شده در
فقه اسلامى نبوده است، نمى تواند قطعا مورد قبول اسلام باشد.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: پرسش وپاسخ
برچسب‌ها: عدم ترور ابن زياد
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی